مهر تو به هر سینه عیان است از قصاب کاشانی غزل 53

قصاب کاشانی

آثار قصاب کاشانی

قصاب کاشانی

مهر تو به هر سینه عیان است و عیان نیست

1 مهر تو به هر سینه عیان است و عیان نیست چون عکس در آیینه نهان است و نهان نیست

2 با خلق جهان چشم سیه‌مست تو گویا است این طرفه که با جمله زبان است و زبان نیست

3 فریاد که سررشته آشوب دو عالم پیوسته در آن موی میان است و میان نیست

4 درد غم عشق تو رسیده است به صد جان این جنس بدین نرخ گران است و گران نیست

5 چون روی تو خورشید مرا در نظر آید حیرت‌زده‌ام زآنکه نه آن است و نه آن نیست

6 ابروش کمان است و کمانش نتوان گفت قربان شوم آن را که کمان است و کمان نیست

7 تا دیده ز دل خون رود و باز پس آید آب سر این چشمه روان است و روان نیست

8 بر هر که زند تیر جفایی به تو بندند قصاب تو را سینه نشان است و نشان نیست

عکس نوشته
کامنت
comment