عشقت مدام خون جگر از بابافغانی شیرازی غزل 21

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

عشقت مدام خون جگر میدهد مرا

1 عشقت مدام خون جگر میدهد مرا دردی نرفته درد دگر میدهد مرا

2 صدره بجستجوی تو کردم زخود سفر غافل همان نشان بسفر میدهد مرا

3 داری جواب تلخ و من از غایت امید خوش میکنم دهان که شکر میدهد مرا

4 در دل نشانده وعده ی وصلت نهال صبر این نخل تازه تا چه ثمر میدهد مرا

5 با آفتاب همنفسم لیک آتشست آبی که از پیاله ی زر میدهد مرا

6 پروا نمیکنی و بهر کس که دل دهم چون بیندم بداغ تو سر میدهد مرا

7 این آه سوزناک فغانی زمان زمان از روزگار رفته خبر میدهد مرا

عکس نوشته
کامنت
comment