- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عشقت چو به قصد عقل و جان رفت دل هم به غلط در آن میان رفت
2 دل برد گمان که آن دهان نیست یک ذره بدید و در گمان رفت
3 جز حسن تو را چو هست آنی جان و دل ما به قصد آن رفت
4 ابری شد و درد و غم ببارید آهم که ز دل بر آسمان رفت
5 لعلش طلبید و جان به بوسی جان گشت روانه و روان رفت
6 چون شاهدی آن لب و دهان دید جانش به فدای این و آن رفت