-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام به من ز سستی طالع نمی رسد پیغام
2 ز دوست شکوه ندارم چه شد که عمر گذشت وفای ما بقرار و جفای او بدوام
3 به جلوه آمدی و سوختم مبارک باد مرا خزان حجاب و تو را بهار خرام
4 در بهشت به رویم گشاده پنداری گهی که داده ندانسته ام جواب سلام
5 چنان تغافل صیاد کرده خاموشم که ناله ام نشنیده است گوش حلقه دام
6 کناره جوست ز من مهر یار و خرسندم که نیکنام گریزد ز صحبت بد نام
7 رهش به کلبه تاریک ما نمی افتد طلوع صبح نبود است در قلمرو شام
8 اسیر سلسله دام عشق می داند که دور از او به من خسته زندگی است حرام