- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هم ز وصف لبت زبان خجلست هم ز زلف تو مشک و بان خجلست
2 تا دهان و رخ ترا دیدند غنچه دل تنگ و ارغوان خجلست
3 دل به جان از رخ تو بویی خواست سالها رفت و همچنان خجلست
4 دیده را با رخ تو کاری رفت دل بیچاره در میان خجلست
5 عذر مهمانم، ای صبا، تو بخواه که تو دانی که: میزبان خجلست
6 ای قلم، شرح حال من بنویس که ز بی خدمتی زبان خجلست
7 اوحدی کی به پیشگاه رسد؟ آنکه از خاک آستان خجلست