1 ای لب و زلفین تو مهره و افعی بهم افعی تو دام دیو مهرهٔ تو مهر جم
2 در ختنی روی تو حجلهٔ زنگی عروس در یمنی جزع تو حجرهٔ هندی صنم
3 مریم آبستن است لعل تو از بوسه باش تا به خدائی شود عیسی تو متهم
4 ای دو لبت نیست هست، هست مرا کرده نیست هرچه ز جان هست بیش با لبت از نیست کم
5 خاک توام سایهوار سایه ز من در مدزد نار نهام برمجوش، مار نهام در مرم
6 خود چه زیانت بود گر به قبول سگی عمر زیان کردهای از تو شود محتشم
7 در طلبت کار من خام شد از دست هجر چون سگ پاسوخته دربدرم لاجرم
8 صورت عین شین و قاف در سر یعنی که عشق نقش الف لام میم در دل یعنی الم
9 خون چو خاقانی ریختهٔ لعل توست قصه مخوان خون او بازده از لعل هم
10 ماهی و خون را دیت شاه دهد ز آنکه هست عاقلهٔ دور ماه شاه ولی النعم
11 ابر صواعق سنان، بحر جواهر بنان روح ملایک سپاه، مهر کواکب حشم