خطّ تو که در عین خرد عین جمال از جلال عضد غزل 23

جلال عضد

آثار جلال عضد

جلال عضد

خطّ تو که در عین خرد عین جمال است

1 خطّ تو که در عین خرد عین جمال است خطّی ست که بر خوبی رخسار تو دال است

2 آن لطف میانت را بنمای به مردم تا خلق بدانند که ما را چه خیال است

3 زان دوست ملامت مکن ای دوست که او را از هر دو جهان بی رخ خوب تو ملال است

4 وقت نظر مرحمت تست که ما را نه طاقت هجران و نه امّید وصال است

5 ای ناصح ازین بیش ملامت مکنم زانک در پرده تقدیر کسی را چه مجال است

6 آن را که کشیده ست قضا میل شقاوت در دیده او کحل سعادات محال است

7 ای نی به نوا ساز ده این ناله دلسوز کز چنگ غمان شخص مرا ناله چو نال است

8 در پرده عشّاق بِدَر پرده عشّاق بی ذوق چه داند که درین پرده چه حال است

9 از وصل تو یک روز به درمان رسد آخر دردی که ز هجران تو بر جان جلال است

عکس نوشته
کامنت
comment