-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عمر تو همه هباست ای فیض درد دینت کجاست ای فیض
2 بهر دنیا مباش غمناک تا در نگری فناست ای فیض
3 روی دل ازینجهان بگردان بنگر که چه در قفاست ای فیض
4 خود میدانی که در قیامت ز آشوب و بلا چهاست ای فیض
5 چون کار ز دست ما برون شد دردیست که بیدواست ای فیض
6 ما نا مفتون شاهدانی رنگ ز ردت گواست ای فیض
7 کردم بطبیب حال خود عرض گفت از اثر است ای فیض
8 گفتم که هوا ز سر بدر شد گفتا هوا بجاست ای فیض
9 غافل منشین ز فتنهٔ نفس این نفس تو اژدهاست ای فیض
10 بگذار حدیث نفس و بگذر بس شر که ز گفت خواست ای فیض