-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عقل ز دست غمت دست به سر میرود بر سر کوی تو باد هم به خطر میرود
2 در غم تو هر کجا فتنه درآمد ز در عافیت از راه بم زود بدر میرود
3 از تو به جان و دلی مشتریم وصل را راضیم ار زین قدر بیع به سر میرود
4 گرچه من اینجا حدیث از سر جان میکنم نزد تو آنجا سخن از سر و زر میرود
5 جان من از خشک و تر رفته چو سیم است لیک شعر به وصف توام چون زر تر میرود
6 نیستی آگه ز حال کز صف عشاق تو حال چو خاقانیی زیر و زبر میرود