عقل ز دست غمت دست به سر از خاقانی شروانی غزل 150

خاقانی شروانی

آثار خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

عقل ز دست غمت دست به سر می‌رود

1 عقل ز دست غمت دست به سر می‌رود بر سر کوی تو باد هم به خطر می‌رود

2 در غم تو هر کجا فتنه درآمد ز در عافیت از راه بم زود بدر می‌رود

3 از تو به جان و دلی مشتریم وصل را راضیم ار زین قدر بیع به سر می‌رود

4 گرچه من اینجا حدیث از سر جان می‌کنم نزد تو آنجا سخن از سر و زر می‌رود

5 جان من از خشک و تر رفته چو سیم است لیک شعر به وصف توام چون زر تر می‌رود

6 نیستی آگه ز حال کز صف عشاق تو حال چو خاقانیی زیر و زبر می‌رود

عکس نوشته
کامنت
comment