ای صفات بیکران تو طلسم گنج از شمس مغربی غزل 15

شمس مغربی

آثار شمس مغربی

شمس مغربی

ای صفات بیکران تو طلسم گنج ذات

1 ای صفات بیکران تو طلسم گنج ذات گنج ذات تو گشته مخفی ز طلسمات صفات

2 هست عالم سربسر نقش طلسم گنج تو از طلسم و نقش هرگز حل نگردو مشکلات

3 ای صفاتت نقشبند کارگاه هردو کَون سایه نور صفات توست نقش کاینات

4 ظل نقش کاینات از نور تو دارد ظهور زانکه باشد انبساطش بر جمیع ممکنات

5 پرتو نور است سایه خود ندارد اختیار زان سبب هرگز نباشد یکزمان او را ثبات

6 سایه ناچیز گوید هر زمانی نور را ای بتو ظاهر شده ماهمچو تو ظاهر بذات

7 سایه هستی مینماید لیکن او را اصل نیست نیست را از هست اگر بشناختی یابی نجات

8 کی خورد خضر حیات از آب حیوان شربتی تا تو ظلمت را تصور کرده آب حیات

9 ایدل سرگشته حیران بساط مغربی بیجهت را گر همی جویی گذر کن از جهات

عکس نوشته
کامنت
comment