-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دلت خاقانیا زخم فلک راست که آن چوگان جز این گویی ندارد
2 ز جیب مه قوارهات زیبد از سحر که بابل چون تو جادویی ندارد
3 ازین هر هفت کردهٔ هفت دختر چو طبعت چرخ بانویی ندارد
4 خرد بوسد سر کلکت که چون او عرابی نطق هندویی ندارد
5 به شروان گر کرم رنگی نمیداشت به باب الباب هم بویی ندارد
6 به دامن گرچه دریا دارد اما گریبانش نم جویی ندارد
7 چو کشتی شو عنان از پاردم ساز ازین دریا که لولویی ندارد
8 ندارد موکبی کایام در وی ردیف هر سگ آهویی ندارد
9 نگوئی کز چه معنی بشکنندت که شمک آهو آهویی ندارد