-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بی رخ و زلف تو دل را روز و شب آرام نیست با کسی این طایر وحشی به جز تو رام نیست
2 ناصحم گوید: دهد بر باد، نام نیک، عشق می نداند عاشقان را قید ننگ و نام نیست
3 عقده ی زلف دو تا را برگشا، از پای دل مرغ دست آموز را، حاجت ببند و دام نیست
4 آتشین می، پختگان سخت بنیان را سزد در خور این لقمه هر نازک مزاج خام نیست
5 ساقیا می ده که از کلید سپهر و اختران هیچ کس ایمن مگر در دور و رطل جام نیست
6 خاصیه گان را نیست آگاهی چو زاسرار وجود دار معذورش اگر زین رمز، آگه عام نیست
7 تا نشنیدم در دم مرگم، نماید شاه رخ در همه عمرم به جز ادراک آن دم کام نیست
8 شاه درویشان علی مرتضی که افلاک را بهر طوف آستانش روز و شب آرام نیست
9 با خبر از شوق و ذوق و شور مستی «محیط» کس به جز صافی دلان رند دُرد آشام نیست