1 ای از صفات حسن تو بر هر گذر افسانهای وز پرتو نور رخت شمعی به هر کاشانهای
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 ز روی لطف بکن بوسهای حوالۀ ما همین بس است ز وجه حسن نوالۀ ما
2 [ز تیر غمزه خدنگی بکن حوالۀ ما همین بس است ز خوان کرم نوالۀ ما
1 مرا گر در نظر گلزار باشد دلم بر روی آن گل زار باشد
2 من و انکار می در موسم گل درین کارم بسی انکار باشد
1 هر لحظه بر دلم ز تو گر صد بلا رسد از هر بلا به درد دلم صد دوا رسد
2 هر صبح مژده میرسدم با صبا ز یار خوش وقت آن سحر که خودش با صبا رسد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به