-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خیال زلف تو بازم بدست سودا داد چو سیل سلسله برپا، سرم بصحرا داد
2 هرآنچه در حق ما گفت غم بجا آورد بدیده قطره ای ار گفته بود دریا داد
3 تمام چیده بتابوت آرزو بستم درین چمن گل عیشی که گلبن ما داد
4 هزار رنگ گل حیرتم بدامان است ببین که گلشن طالع دگر چه گلها داد
5 علاج طالع بیمار قفل آب و هواست طبیب تجربه را هم بدین مداوا داد
6 درون سینه زبس غم نداشت جای نشست دلم به پهلوی خود ناوک ترا جا داد
7 کلیم عشق بخود راه آرزو ندهد گمان مبر که سرابش فریب دریا داد