-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چشمت ز حال ما چو نظر باز می گرفت این شیوه کاشکی هم از آغاز می گرفت
2 دل از بهانه ی تو زبون شد، چنین بود چون یا نکته دان سخن ساز می گرفت
3 فریاد کس نمی شنوی ور نه آه من می شد چنان بلند که آواز می گرفت
4 عشقت نهان نماند و ملامت شدم دریغ آن صبر کو که پرده به صد راز می گرفت
5 بسیار پشت دست گزید از خیال خام آن کو ندیده سبب ترا گاز می گرفت
6 چون آبگینه در دل عاشق شکست خورد جامی که با تو خانه برانداز می گرفت
7 نه تلخ باده یی تو فغانی که آن حریف شکر ز دست غیر به صد ناز می گرفت