چشمت از هر گردشی بزم از اسیر شهرستانی غزل 249

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

چشمت از هر گردشی بزم دگر آماده کرد

1 چشمت از هر گردشی بزم دگر آماده کرد عکس رویت شیشه آیینه را پر باده کرد

2 نسخه بینایی‌ای می‌خواست بهر روزگار مصلحت بینی که لوح خاطرم را ساده کرد

عکس نوشته
کامنت
comment