1 ابروی تو رفته رفته تا گوش آمد گیسوی تو حلقه حلقه تا دوش آمد
2 از لعل لبت خون سیاوش چکید زان خون سیاوش دلم جوش آمد
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 شوم من گرچه صید غرقه در خون گشتهٔ ترکش ندانم ترک او، هر کس که بتواند کند ترکش
2 کشیدی ناز چشمش ای دل آخر ریخت خونت را بگفتم بارها من با تو، ناز مست کمتر کش
1 ترنج غبغب آن یوسف عزیز چو دیدم چنان شدم که به جای ترنج، دست بریدم
2 ز قهر تیغ کشیدی، به سوی من بدویدی ز من تو سر ببریدی، من از تو دل نبریدم
1 در آب پر غراب افتاده مگیر یا تودهٔ مشک ناب افتاده مگیر
2 پیچیده به روی آب دود سیهی آتش به میان آب افتاده مگیر
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به