- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چشم تو طلسم جاودانست یا فتنهٔ آخرالزمانست
2 تا چشم بدی به زیر بنهد دیگر به کرشمه در نهانست
3 ما را به کرشمه صید کردست چشمست که چو چشم آهوانست
4 با لشکر غمزهٔ تو در شهر ( ... ) الامانست
5 پیکان خدنگ غمزهٔ تو شک نیست که زهر بیکمانست
6 از لعل لب شکرفشانت یک بوسه به صد هزار جانست
7 ارزان شده است بوسهٔ تو ارزان چه بود که رایگانست
8 هستم همه ساله دست بر سر چون پای فراق در میانست
9 گویند صبور باش سعدی این کار به گفت دیگرانست