1 هم زلف پریشان تو بر گشته ز ما هم عشوه پنهان تو برگشته ز ما
2 می داد گهی داد اسیران نگهت او نیز چو مژگان تو برگشته زما
1 جا نیابی اگر ایدل گله بیجا چیست تو که پروانه بزمی هوس اینها چیست
2 سازگار همه طبع ار نبود، عیبی نیست پنبه را آرزوی همدمی مینا چیست
1 دل که چون نرگس مستت بشراب افتادست دفتر معرفت ماست در آب افتادست
2 ما زآغاز و زانجام جهان بیخبریم اول و آخر این کهنه کتاب افتادست
1 چشمت بفسون بسته غزالان ختن را آموخته طوطی ز نگاه تو سخن را
2 پیداست که احوال شهیدانش چه باشد جائیکه بشمشیر ببرند کفن را