1 ای وصل تو از ملک سلیمان خوشتر دادم ز برای تو یکی انگشتر
2 از حلقه او حال دل من بشناس وز گوهر او لعل لب خود بنگر
1 باز بگشود صبا دست ستم زد سر زلف ریاحین برهم
2 ابر زد در صف بستان خیمه سرو افراشته بگردون پرچم
1 فضا و ساحت عدلیه یارب از چپ و راست تهی ز مردم دیندار و دین پرست چراست
2 بنای کژ نشود راست گفته اند ولیک بدست کژ منشان این بنای کژ شده راست
1 بامدادان خیل مرغان در چمن با عندلیب نغمه خوان گشتند با لحنی خوش و صوتی عجیب
2 شور و فریاد و فغان در صحن باغ انداختند از صغیر و از نفیر و از هدیر و از نعیب