رخ تو به جز جور و خواری از اوحدی مراغه‌ای غزل 279

اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای

رخ تو به جز جور و خواری نداند

1 رخ تو به جز جور و خواری نداند دل من به جز بردباری نداند

2 ز بی یارمندی بنالند مردم من از یارمندی، که یاری نداند

3 ز روزم چه پرسی؟ که چشم ترمن بجز رنگ شبهای تاری نداند

4 من از داغ هجر تو هردم به نوعی بگریم، که ابر بهاری نداند

5 چنان نقش رویت گرفتست چشمم که نقش منش پیش داری نداند

6 ز پیش دلم شادمانی چه جویی؟ که غم دید و جز سوگواری نداند

7 دلم دانشی کز جهان کرد حاصل گران نیز یادش نیاری نداند

8 ز عشق تو زارند خلقی ولیکن کس این شیوه فریاد و زاری نداند

9 روانم ز جور لبت چون نسوزد؟ که با اوحدی سازگاری نداند

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر