- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 رخ تو تا شده غایب به صورت از نظرم کمر به دشمنی خواب بسته چشم ترم
2 فلک ز رشک جدا کردم از تو، ورنه هنوز نبود وقت جدایی و موسم سفرم
3 فراق در گلویم ریخت زهر غم چندان که گشت معدن الماس، سینه و جگرم
4 به دیده غنچه کند کار خنجر و پیکان جدا ز دوست گر افتد به بوستان گذرم
5 مار به مهر تو پیدا شد آنقدر دشمن که روز و شب ز گریبان خویش بر حذرم
6 ز گشت چرخ، سرم گر چو خاک فرساید هوای وصل تو بیرون نمیرود ز سرم
7 جدا ز صبح وصال تو در شب هجران انیس گریه و دمساز ناله سحرم