1 کافور تو با لوس بود مشک تو با ناک با لوس تو کافور کنی دایم مغشوش
1 زاغ بیابان گزید خود به بیابان سزید باد به گل بر بَزید گل به گل اندر غژید
2 یاسمن لعل پوش سوسن گوهر فروش بر زنخ پیلگوش نقطه زد و بشکلید
1 ای دریغا که مورد زار مرا ناگهان باز خورد برف ِ وغیش
1 چون سر من سپید دید بتم گفت تشبیه شیب و سخت عجب
2 گفت : موی سپید و روی سیاه همچو روز است در میانهٔ شب !