مقیدان تو از یاد از بابافغانی شیرازی غزل 169

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

مقیدان تو از یاد غیر خاموشند

1 مقیدان تو از یاد غیر خاموشند بخاطری که تویی دیگران فراموشند

2 برون خرام که بسیار شیخ و دانشمند خراب آن شکن طره و بنا گوشند

3 چه عیش خوشتر ازین در جهان که یک دو نفس و کس بدوستی هم پیاله یی نوشند

4 زهی حریف شرابان که بامداد خماز بصد حرارت و مستی صحبت دوشند

5 هزار سوزن پولاد در دلست مرا این حریر قبایان که دوش بر دوشند

6 مراست کار چنین خام ورنه در همه جا شراب پخته و یاران بعیش در جوشند

7 بروی برگ بهاران چو سایه در مهتاب فتاده همنفسان دستها در آغوشند

8 هزار جامه ی جان صرف این بلند قدان که در نهایت چستند هرچه می پوشند

9 چمن خوشست فغانی بیا که از می و گل جوان و پیر درین هفته مست و مدهوشند

عکس نوشته
کامنت
comment