- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تیغت ز فرق تا به گلویم رسیده باد شوخی ز حد گذشت زبانم بریده باد
2 گر رفته ام ز کوی تو آسان نرفته ام این قصه از زبان عزیزان شنیده باد
3 مردن ز رازداری شوقم نجات داد صد رنگ لاله زار ز خاکم دمیده باد
4 نغزی و خودپسند ببینم چه می کنی؟ یارب به دهر همچو تویی آفریده باد
5 بر روی و موی پرتو بینش نتافته ست در عرض شوق دیده طلبکار دیده باد
6 آتش به خانمان زده ای خواست صرصری گفتم نسیم گفت به گلشن وزیده باد
7 مرگم امان دهاد که از شوق برخورم این شعله همچو خون به رگ خس دویده باد
8 ذوقی ست همدمی به فغان بگذرم ز رشک خار رهت به پای عزیزان خلیده باد
9 چون دیده پای تا به سرم تشنه کسی ست دل خون شواد و از بن هر مو چکیده باد
10 غالب شراب قندی هندم کباب کرد زین بعد باده های گوارا کشیده باد