جلال عضد

جلال عضد

جلال عضد
جلال عضد

گدای کوی تو از پادشا نیندیشد از جلال عضد غزل 94

غزل 94 ام از 401 غزلیّات

گدای کوی تو از پادشا نیندیشد

1 گدای کوی تو از پادشا نیندیشد که پادشاه ز حال گدا نیندیشد

2 مرا که عاشقم از ترک سر چه اندیشه اسیر عشق ز تیر قضا نیندیشد

3 کسی کند به ملامت جزای بی خبران که از ملامت روز جزا نیندیشد

4 به خود فرو روم از فکر زلف تو هر شب که هیچ کس نبود کز بلا نیندیشد

5 چه باک چشم ترا گر بریخت خون دلم که مست عربده جو از خطا نیندیشد

6 ضرورت است بر آن کس که عشق می بازد که از تحمّل بار جفا نیندیشد

7 کسی که روی تو بیند دعا کند زیرا که پیش قبله کسی جز دعا نیندیشد

8 بسان غمزه تو نیست ظالمی دیگر که خون خلق خورد و از خدا نیندیشد

9 جلال را همه اندیشه از بداندیش است تو چاره ایش بیندیش تا نیندیشد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر گدای کوی تو از پادشا نیندیشد

شاعر شعر گدای کوی تو از پادشا نیندیشد چه کسی است ؟

شاعر شعر گدای کوی تو از پادشا نیندیشد جلال عضد می باشد.

شعر گدای کوی تو از پادشا نیندیشد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر گدای کوی تو از پادشا نیندیشد چیست ؟

قالب شعر گدای کوی تو از پادشا نیندیشد غزل است

مضمون اصلی شعر گدای کوی تو از پادشا نیندیشد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر