-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گدای کوی تو از پادشا نیندیشد که پادشاه ز حال گدا نیندیشد
2 مرا که عاشقم از ترک سر چه اندیشه اسیر عشق ز تیر قضا نیندیشد
3 کسی کند به ملامت جزای بی خبران که از ملامت روز جزا نیندیشد
4 به خود فرو روم از فکر زلف تو هر شب که هیچ کس نبود کز بلا نیندیشد
5 چه باک چشم ترا گر بریخت خون دلم که مست عربده جو از خطا نیندیشد
6 ضرورت است بر آن کس که عشق می بازد که از تحمّل بار جفا نیندیشد
7 کسی که روی تو بیند دعا کند زیرا که پیش قبله کسی جز دعا نیندیشد
8 بسان غمزه تو نیست ظالمی دیگر که خون خلق خورد و از خدا نیندیشد
9 جلال را همه اندیشه از بداندیش است تو چاره ایش بیندیش تا نیندیشد