شاخ ریحانی تو، یا برگ از اوحدی مراغه‌ای غزل 865

اوحدی مراغه‌ای

آثار اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای

شاخ ریحانی تو، یا برگ گل سوری؟ بگوی

1 شاخ ریحانی تو، یا برگ گل سوری؟ بگوی آفتابی؟ یا پری، یا چهرهٔ نوری؟ بگوی

2 با چنان بالا و دیدار بهشتی کان تست از چه ما را کرده‌ای در دوزخ ای حوری، بگوی

3 دیگران را چون مجالی میدهی نزدیک خود از من آشفتهٔ بیدل چرا دوری؟ بگوی

4 چون که با ما باده خوردی قصهٔ رفتن مگوی یا چو با مستان نشستی ترک مستوری بگوی

5 ای که ما را سرزنش کردی که: این آشوب چیست؟ با شراب سرخ صاف صرف انگوری بگوی

6 عقل معذورم کجا دارد،که در فصلی چنین ترک جام باده گویم؟ گر تو معذوری بگوی

7 اوحدی، گر پند خواهی دادن این آشفته را آن سخن را، این زمان مستم، به مخموری بگوی

عکس نوشته
کامنت
comment