1 جدت ورق زمانه از ظلم بشست عدل پدرت شکستی کرد درست
2 ای بر تو قبای سلطنت آمده چست هان ! تا چه کنی ؟ که نوبت دولت تست
1 بزینت باغ چون خلد برینست ریاحین اندرو چون حور عینست
2 نثار آسمان لؤلوی لالاست شعار بوستان دیبای چینست
1 همه کار گیتی بود برقرار چو با دین و دانش بود شهریار
2 بعدلست هر سلطنت را ثبات بعلمست هر مملکت را مدار
1 تویی که تیغ ترا شد مسخر آتش و آب فگند هیبت تو زلزله در آتش و آب
2 چه باک از آتش و آبت ؟ که چون خلیل و کلیم ترا شدند مطیع و مسخر آتش و آب