مشکل اهل محبت ز تو آسان نشود از کلیم غزل 242

مشکل اهل محبت ز تو آسان نشود

1 مشکل اهل محبت ز تو آسان نشود لب امید در ایام تو خندان نشود

2 ناله بی اثرم گر به نسیم آمیزد سر زلفش دگر از باد پریشان نشود

3 می جهد تیر بزور دو کمان زابروی او هدف ناوک او هیچ مسلمان نشود

4 کی چنین لخت جگر جوش زند بر سر او از خیال لبت ار دیده نمکدان نشود

5 گر بگویم که چها می کشم از قامت او سایه هم در پی آن سرو خرامان نشود

6 گر نداری سر دیوانگی ما سهلست زلف را گو که دگر سلسله جنبان نشود

7 دعوی شیر دلی نیست مسلم ز کسی کز نی تیر تواش سینه نیستان نشود

8 تیره بختی همه جا پرده روی هنرست جوهر تیغ سیه تاب نمایان نشود

9 هر که بر روح امین شعر نخواندست کلیم گر همه روح امین است سخندان نشود

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر