ای جوان کاین همه آتش زنیم از نیر تبریزی غزل 91

نیر تبریزی

آثار نیر تبریزی

نیر تبریزی

ای جوان کاین همه آتش زنیم بر دل و ریش

1 ای جوان کاین همه آتش زنیم بر دل و ریش سینه از آه به تنگ است بیندیش ز خویش

2 نظری کار مرا ساخت مرنجان بازو ای کماندار که بر دل زنیم این همه نیش

3 گله از بخت ندارم چو تو محبوب منی برتر از سلطنت از بخت چه خواهد درویش

4 عشق با عقل من آن کرد که بادی به غبار هجر با جان من آن کرد که سیلی به حشیش

5 ترک چشمت کشد ار تیغ به رویت چه عجب مست چون تیغ برآهیخت چه بیگانه چه خویش

6 سر کویی که شتر گم شود آنجا به قطار من دلی گمشده می‌جویم از آن زلف پریش

7 خون به دست آر که کار دلم از کار گذشت همه با ناز و تعلل نرود کار ز پیش

8 چند کارم همه از دور به ایما گذرد دل حسرت‌زده کم زوی ترا حوصله پیش

9 نیّرا دل به یکی بند ز باقی بگسل پای زن بر سر افسانۀ هفتاد و دو کیش

10 وارث تاج ولایت که پس از احمد پاک اوست ناموس جهان داور و باقی همه میش

عکس نوشته
کامنت
comment