- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 می باش و از مزاج حریفان نشان طلب با طبع هر که راست نیابی کران طلب
2 چون ره بری به صحبت نیکان گران مباش جایت اگر به صدر دهند آستان طلب
3 مهمان گنج باش و قناعت به خاک کن همسایه همای شو و استخوان طلب
4 مجموعه ایست عالم از آن انتخاب کن مغلوبه ایست دهر درو مهربان طلب
5 در طبع دوستان ز حسد راستی نماند انصاف اگر طلب کنی از دشمنان طلب
6 از حلقه های زلف طلسمی به چنگ آر وز شغل آن ز وسوسه دل امان طلب
7 دست کسی به دامن محمل نمی رسد کو را نه بر صدای جرس کاروان طلب
8 هرگاه یوسفی ز تو در راه مانده است شیون کن و ز گم شده خود نشان طلب
9 ننگست در طریق کریمان معاملت جان از «نظیری » ار طلبی رایگان طلب