- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تو کودکی به بزرگان زبان درازی بس به صید شیردلان قصد شاهبازی بس
2 برای قبله اسلام کعبه ساخته اند نیاز خاک سر کوی خانه سازی بس
3 ز شهر گرد به یک تاختن برآوردی ز رخش جور فرود آی تاکتازی بس
4 تو خوب رو به هر آلایشی قبول دلی مساز جامه نمازی، رخ نمازی بس
5 به روی معجزه خال مجاهدی که تو راست برای کشتن اهل فرنگ غازی بس
6 چنان برد دل محمود چشم هندویت که با ایاز بگوید دگر ایازی بس
7 قد چو چنگ نگویم که در کنارم گیر به نغمه ای که ز دورم همی نوازی بس
8 نیاز، شیوه ما عاجزان محتاج است تو را که حسن و جمالست بی نیازی بس
9 نقاب طلعت خورشید چند خواهی بود شبا! تو زلف نگارم نیی درازی بس
10 چو صبح بر مه و انجم خلاف می گرم همین که خصم شود پست سرفرازی بس
11 ز کج قمار «نظیری » به راستی نبری به کم زنان دغاباز پاکبازی بس