میرزاده عشقی

میرزاده عشقی

میرزاده عشقی
میرزاده عشقی

ای دوست ببین بی‌سر و از میرزاده عشقی قصیده 19

قصیده 19 ام از 117 غزلیات و قصاید

ای دوست ببین بی‌سر و سامانی ایران

1 ای دوست ببین بی‌سر و سامانی ایران بدبختی ایران و پریشانی ایران

2 از قبر برون آی و ببین ذلت ما را این ذلت ایرانی و ویرانی ایران

3 آوخ که لحد، جای تو شد تا به قیامت! رفتی و ندیدی تو پریشانی ایران:

4 از وضع کنونی و ز بدبختی ملت زین فقر و پریشانی و ویرانی ایران

5 گردیده جهان تیره و گشته‌ست دلم تنگ گویی که شدم حبسی و زندانی ایران

6 بگرفته دلم سخت ز اوضاع کنونی بیچارگی و محنت و حیرانی ایران

7 (عشقی) بود، از نوحه گر امروز عجب نیست خون می‌چکد از دیدهٔ ایرانی ایران

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ای دوست ببین بی‌سر و سامانی ایران

شاعر شعر ای دوست ببین بی‌سر و سامانی ایران چه کسی است ؟

شاعر شعر ای دوست ببین بی‌سر و سامانی ایران میرزاده عشقی می باشد.

شعر ای دوست ببین بی‌سر و سامانی ایران در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 14 سروده شده است.

قالب شعر ای دوست ببین بی‌سر و سامانی ایران چیست ؟

قالب شعر ای دوست ببین بی‌سر و سامانی ایران قصیده است

مضمون اصلی شعر ای دوست ببین بی‌سر و سامانی ایران چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر