آتشین طبع تو عشقی که روانست چو آب از میرزاده عشقی

میرزاده عشقی

میرزاده عشقی

میرزاده عشقی

آتشین طبع تو عشقی که روانست چو آب

1
آتشین طبع تو عشقی که روانست چو آب
رخ دوشیزه فکر از چه فکنده است نقاب
2
در حجاب است سخن گر چه بود ضد حجاب
بس خرابی ز حجاب است که ناید به حساب
3
تو سزد بر دگران بدهی درس
سخن آزاد بگو هیچ مترس
4
شرم چه؟ مرد یکی، بنده و زن یک بنده
زن چه کردست که از مرد شود شرمنده؟
5
چیست این چادر و روبنده نازیبنده؟
گر کفن نیست بگو چیست پس از این روبنده؟
6
به جز از مذهب هر کس باشد
سخن اینجای، دگر بس باشد
7
با من ار یک دو سه گوینده، هم آواز شود
کم کم این زمزمه، در جامعه آغاز شود
8
با همین زمزمه ها، روی زنان باز شود
زن کند جامه شرم آر و سرافراز شود
9
ور نه تا زن به کفن سربرده:
نیمی از ملت ایران مرده!!
عکس نوشته
آتشین طبع تو عشقی که روانست چو آب از میرزاده عشقی