- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای دوست ببین بیسر و سامانی ایران بدبختی ایران و پریشانی ایران
2 از قبر برون آی و ببین ذلت ما را این ذلت ایرانی و ویرانی ایران
3 آوخ که لحد، جای تو شد تا به قیامت! رفتی و ندیدی تو پریشانی ایران:
4 از وضع کنونی و ز بدبختی ملت زین فقر و پریشانی و ویرانی ایران
5 گردیده جهان تیره و گشتهست دلم تنگ گویی که شدم حبسی و زندانی ایران
6 بگرفته دلم سخت ز اوضاع کنونی بیچارگی و محنت و حیرانی ایران
7 (عشقی) بود، از نوحه گر امروز عجب نیست خون میچکد از دیدهٔ ایرانی ایران