سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

سعدی شیرازی
سعدی شیرازی

ای جان خردمندان گوی خم از سعدی شیرازی غزل 146

غزل 146 ام از 1930 غزلیات

ای جان خردمندان گوی خم چوگانت

1 ای جان خردمندان گوی خم چوگانت بیرون نرود گویی کافتاد به میدانت

2 روز همه سر بر کرد از کوه و شب ما را سر بر نکند خورشید الا ز گریبانت

3 جان در تن مشتاقان از ذوق به رقص آید چون باد بجنباند شاخی ز گلستانت

4 دیوار سرایت را نقاش نمی‌باید تو زینت ایوانی نه صورت ایوانت

5 هر چند نمی‌سوزد بر من دل سنگینت گویی دل من سنگیست در چاه زنخدانت

6 جان باختن آسان است اندر نظرت لیکن این لاشه نمی‌بینم شایسته قربانت

7 با داغ تو رنجوری به کز نظرت دوری پیش قدمت مردن خوشتر که به هجرانت

8 ای بادیه هجران تا عشق حرم باشد عشاق نیندیشد از خار مغیلانت

9 دیگر نتوانستم از فتنه حذر کردن زآنگه که در افتادم با قامت فتانت

10 شاید که در این دنیا مرگش نبود هرگز سعدی که تو جان دارد بل دوست‌تر از جانت

11 بسیار چو ذوالقرنین آفاق بگردیده‌ست این تشنه که می‌میرد بر چشمه حیوانت

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ای جان خردمندان گوی خم چوگانت

شاعر شعر ای جان خردمندان گوی خم چوگانت چه کسی است ؟

شاعر شعر ای جان خردمندان گوی خم چوگانت سعدی شیرازی می باشد.

شعر ای جان خردمندان گوی خم چوگانت در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر ای جان خردمندان گوی خم چوگانت چیست ؟

قالب شعر ای جان خردمندان گوی خم چوگانت غزل است

مضمون اصلی شعر ای جان خردمندان گوی خم چوگانت چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر