1 ای صوفی سیمی به صفایی نرسی تا جان ندهی به خونبهایی نرسی
2 تو رهرو و منزلت در خواجه و میر این ره که تو میروی به جایی نرسی
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 گه از می تلخ می کن آن دو لعل شکرافشان را که تا هر کس به گستاخی نبیند آن گلستان را
2 کنم دعوی عشق یار و آنگه زو وفا جویم زهی عشق ار به رشوت دوست خواهم داشتن آن را
1 تا جان مرا از لب لعل تو خبر شد قوت دل ریشم همگی خون جگر شد
2 گلگون شده بد روی من از اشک عقیقی از خاک درت کاه رخم باز چو زر شد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **