-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای که با سوز غم عشق تو می سازد دل تا بکی ز آتش سردای تو بگذارد دل
2 گر چه عار آیدم از شاهی ملک در جهان بغلامی تو امروز همی نازد دل
3 روح قدسی بجنیبت کشی من آید علم عشق تو روزیکه برافرازد دل
4 شهسوارا پی درمان دلم رنجه مشو که دو اسبه ز پی درد تو می تازد دل
5 آنچنان در غم عشق تو شدم مستغرق که بشادی نتواند که بپردازد دل
6 گر چه در چنگ غمت عود صفت میسوزم هیچ نقشی بجز از درد تو ننوازد دل
7 زان سبب نام دل خود بزبان میآرم که تو میسوزی و با سوز تو میسازد دل
8 گر نه امید لقای تو بود روز جزا حاشا لله که بجنت نظر اندازد دل
9 آشکارا نظر از خلق جهان دوخت حسین که نهانی نظری با تو همی بازد دل