جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

ای از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 207

غزل 207 ام از 6329 غزلیات

ای که به هنگام درد راحت جانی مرا

1 ای که به هنگام درد راحت جانی مرا وی که به تلخی فقر گنج روانی مرا

2 آن چه نبردست وهم عقل ندیدست و فهم از تو به جانم رسید قبله ازانی مرا

3 از کرمت من به ناز می‌نگرم در بقا کی بفریبد شها دولت فانی مرا

4 نغمت آن کس که او مژده تو آورد گر چه به خوابی بود به ز اغانی مرا

5 در رکعات نماز هست خیال تو شه واجب و لازم چنانک سبع مثانی مرا

6 در گنه کافران رحم و شفاعت تو راست مهتری و سروری سنگ دلانی مرا

7 گر کرم لایزال عرضه کند ملک‌ها پیش نهد جمله‌ای کنز نهانی مرا

8 سجده کنم من ز جان روی نهم من به خاک گویم از این‌ها همه عشق فلانی مرا

9 عمر ابد پیش من هست زمان وصال زانک نگنجد در او هیچ زمانی مرا

10 عمر اوانی‌ست و وصل شربت صافی در آن بی تو چه کار آیدم رنج اوانی مرا

11 بیست هزار آرزو بود مرا پیش از این در هوسش خود نماند هیچ امانی مرا

12 از مدد لطف او ایمن گشتم از آنک گوید سلطان غیب لست ترانی مرا

13 گوهر معنی اوست پر شده جان و دلم اوست اگر گفت نیست ثالث و ثانی مرا

14 رفت وصالش به روح جسم نکرد التفات گر چه مجرد ز تن گشت عیانی مرا

15 پیر شدم از غمش لیک چو تبریز را نام بری بازگشت جمله جوانی مرا

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ای که به هنگام درد راحت جانی مرا

شاعر شعر ای که به هنگام درد راحت جانی مرا چه کسی است ؟

شاعر شعر ای که به هنگام درد راحت جانی مرا جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر ای که به هنگام درد راحت جانی مرا در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر ای که به هنگام درد راحت جانی مرا چیست ؟

قالب شعر ای که به هنگام درد راحت جانی مرا غزل است

مضمون اصلی شعر ای که به هنگام درد راحت جانی مرا چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر