1 ای آن که به غیر از تو مرا یاری نه جز یاد توام مونس و غمخواری نه
2 شبهای دراز هجر دور از رخ تو چون شمع به جز گریه مرا کاری نه
1 مشکل که دهد دست مرا با تو وصالی تو نخل برومندی ومن خشگ نهالی
2 ما را که بجز دست تهی نیست بضاعت اندیشه وصل تو؟ تمنای محالی!
1 گذارد کی مرا سودای عشق از جوش بنشینم که با دل در سخن باشم اگر خاموش بنشینم
2 زبان انداخت از پا شمع محفل را همان بهتر چو شاخ گل درین گلشن سراپا گوش بنشینم
1 منزل بسی دور و بپا ما را شکسته خارها واماندگان را مهلتی ای کاروان سالارها
2 آگه زرنج بادیه باشند واپس ماندگان محمل نشینان را چه غم باشد ز زخم خارها
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به