یکی دیوانه بودی از عطار نیشابوری الهی نامه 14

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

یکی دیوانه بودی بر سر راه

1 یکی دیوانه بودی بر سر راه نشسته بر سر خاکستر آنگاه

2 زمانی اشک چون گوهر فشاندی زمای نیز خاکستر فشاندی

3 یکی گفت ای بخاکستر گرفتار چرا پیوسته می‌گرئی چنین زار

4 چنین گفت او که پر شورست جانم چو شمعی غرقه اندر اشک ازانم

5 که حق می‌بایدم بی غیر و بی پیچ ولی حق را نمی‌باید مرا هیچ

عکس نوشته
کامنت
comment