1 رفتی به جنگ و جز تو که دید ای صنم صنم کو با هزار مرد مبارزه فره بود
2 باز آمدی مظفر و پیروز و روز نو آری چو تو صنم همه جا روز به بود
3 لابد مظفر آید آن کس که گاه جنگ از غمزگان و زلفش تیر و زره بود
1 چون منی را فلک بیازارد خردش بی خرد نینگارد
2 هر زمانی چو ریگ تشنه ترم گر چه بر من چو ابر غم بارد
1 سزد که باش شاها ز ملک خرم و شاد که ملک تو در شادی و خرمی بگشاد
2 خدای دادت ملک و خدای عزوجل نگاه دارد ملک تو همچنان که بداد
1 ای آن که فلک نصرت الهی بر کنیت و نامت نثار دارد
2 هر چیز که گیتی بدان بنازد از همت تو مستعار دارد