- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای که هر خواسته دل، ز فلک میخواهی آنقدر راضیای از خود که کتک میخواهی
2 من به جز تنبلی این را، چه بنامم؟ که تو، هی: خفته هرروزه و روزی ز فلک میخواهی
3 ای که هرروزه حوالات تو در بانک خداست! به خدایی خداوند که چک میخواهی!
4 ای که دست تو دراز است، پی آز به خلق! چه کمک کردهای آخر؟ که کمک میخواهی!
5 من چه باید بکنم؟ گر که تو درویشی، باش به درک هر چه تو از هفت ترک میخواهی!
6 نان همه از قِبَلِ نیروی بازو خواهند نان تو از رشته و بوق و دگنک میخواهی!
7 کلک است این همه! در بیستمین قرن برو! تازهکارا، تو چه زین کهنهکلک میخواهی؟