1 خواهی کز آفتاب کنی سایه مر مرا ای از همه ظریفان یکسر ظریف تر
2 سایه نیوفتد صنما بر من از تنت زیرا ز آفتاب تن تو لطیف تر
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 شب آمد و غم من گشت یک دو تا فردا چگونه ده صد خواهد شد این عنا و بلا
2 چرا خورم غم فردا وزآن چه اندیشم که نیست یک شب جان مرا امید بقا
1 زهی موفق و منصور شاه بی همتا زهی مظفر و مشهور خسرو والا
2 زهی جهان سعادت به تو فزوده خطر زهی سپهر جلالت به تو گرفته ضیا
1 ز سر گیتی پیر بوده جوان شد که سلطان گیتی ملک ارسلان شد
2 زمین پادشاهی جهان شهریاری کزو تاج خورشید و تخت آسمان شد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به