روا داری که بی روی تو باشم از سنایی غزنوی غزل 248

سنایی غزنوی

آثار سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

روا داری که بی روی تو باشم

1 روا داری که بی روی تو باشم ز غم باریک چون موی تو باشم

2 همه روز و همه شب معتکف‌وار نشسته بر سر کوی تو باشم

3 به جوی تو همه آبی روانست سزد گر من هواجوی تو باشم

4 اگر چشمم ز رویت باز ماند به جان جویندهٔ روی تو باشم

5 اگر زلفین چوگان کرد خواهی مرا بپذیر تا گوی تو باشم

6 به باغ صحبتت دلشاد و خرم زمانی بر لب جوی تو باشم

7 نگارینا تو با چشم غزالی رها کن تا غزل‌گوی تو باشم

عکس نوشته
کامنت
comment