- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای ستمگر که نداری خبر از بیدل خویش ز آتش هجر مسوزان دل ریشم زین بیش
2 از هلاک چو منی کی بود اندیشه ترا پادشا را چه تفاوت ز هلاک درویش
3 من نگویم که دوای دل ریشم فرمای راضیم گر بزنی زخم دگر بر دل ریش
4 نیست در وصل تو ما را هوس روضه و حور نیست در عشق تو ما را سر بیگانه و خویش
5 دیگران را اگر از تیر بلا بیمی هست هست در کوی تو قربان شدنم مذهب و کیش
6 ناوک غمزه تو آنچه کند بر دل من تیغ قصاب ستمگر نکند بر تن میش
7 آنکه از طره مشگین تو بوئی برده ست عنبر و غالیه بویا عرق گل اندیش
8 همچو مورم کمر بندگیت بسته هنوز گرچه صدبار مگس وار براندیم از پیش
9 گشت چون خانه زنبور دل ریش حسین غمزه شهد لبی بس که بر او زد سر نیش