- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای گنج غم نهاده بویرانه دلم وی مسکن خیال تو کاشانه دلم
2 عشقت که با تصرف او خاک زر شود این گنج او نهاد بویرانه دلم
3 رخ زرد کرد رویم از آن دم که نطع خویش افگند شاه مهر تو در خانه دلم
4 زآن ساعتی که حلقه زلف تو دید و شد زنجیردار عشق تو دیوانه دلم
5 برآتش هوای تو چون مرغ پربسوخت ازتاب شمع روی تو پروانه دلم
6 اندر ازل که عالم و آدم نبود بود مجنون بکوی عشق تو همخانه دلم
7 گر قابلم چو تخم بپوسد بزیر خاک آب از محبت تو خورد دانه دلم
8 چون دل زبندگی تو داغ قبول یافت تن جان نثار کرد بشکرانه دلم
9 پوشیده داشتند زمردم حدیث او پنهان نماند و گفته شد افسانه دلم