ای مرد سفر در طلب از سنایی غزنوی قصیده-قطعه 110

سنایی غزنوی

آثار سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

ای مرد سفر در طلب زاد سفر باش

1 ای مرد سفر در طلب زاد سفر باش بشکن شبهٔ شهوت و غواص درر باش

2 از سیرت سلمان چه خوری حسرت و راهش بپذیر و تو خود بوذر و سلمان دگر باش

3 هر چند که طوطی دلت کشتهٔ زهرست آن زهر دهان را تو همه شهد و شکر باش

4 چون تو به دل زهر شکر داری از خود زهر تن او گردد تو مرد عبر باش

5 در مکهٔ دین ابرههٔ نفس علم زد تو طیر ابابیل ورا زخم حجر باش

6 نمرود هوای خانهٔ باطن و ز بت آگند او رفت سوی عید تو در عیش نظر باش

7 گر خلق جهان ابرههٔ دین تو باشد تو بر فلک سیرت ایشان چو قمر باش

8 آن کس که مر ایوب ترا گرم غم آورد تو دیدهٔ یعقوب ورا بوی پسر باش

9 ور دیو ز لا حول تو خواهی که گریزد از زرق تبرا کن و با دلق عمر باش

عکس نوشته
کامنت
comment