بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی
بابافغانی شیرازی

تو گفتی کز سر کوی از بابافغانی شیرازی غزل 532

غزل 532 ام از 695 غزلیات

تو گفتی کز سر کوی تو رو گردان شوم روزی

1 تو گفتی کز سر کوی تو رو گردان شوم روزی ببویی قانع از آن خاک مشک افشان شوم روزی

2 همان دل مرده ام گر با مسیحا همنفس گردم همان آزرده ام گر پای تا سر جان شوم روزی

3 اگر دانم که آب زندگی بارد نه آب شور محالست اینکه شاد از دیده ی گریان شوم روزی

4 من و لبهای خشک و دیده ی تر بخت آنم کو که سیراب از کنار چشمه ی حیوان شوم روزی

5 نشوید از دلم گردی اگر دریا کنم دیده نخیزد از رهم گردی اگر طوفان شوم روزی

6 نهادم چون فغانی سر بدار عشق و وارستم چه سر دارم که در بند سر و سامان شوم روزی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر تو گفتی کز سر کوی تو رو گردان شوم روزی

شاعر شعر تو گفتی کز سر کوی تو رو گردان شوم روزی چه کسی است ؟

شاعر شعر تو گفتی کز سر کوی تو رو گردان شوم روزی بابافغانی شیرازی می باشد.

شعر تو گفتی کز سر کوی تو رو گردان شوم روزی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 10 سروده شده است.

قالب شعر تو گفتی کز سر کوی تو رو گردان شوم روزی چیست ؟

قالب شعر تو گفتی کز سر کوی تو رو گردان شوم روزی غزل است

مضمون اصلی شعر تو گفتی کز سر کوی تو رو گردان شوم روزی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ است.
بنر