ای خرمن گل خوشه‌چین از اوحدی مراغه‌ای غزل 670

اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای

ای خرمن گل خوشه‌چین پیش تن و اندام تو

1 ای خرمن گل خوشه‌چین پیش تن و اندام تو بلبل نخواند، وصف گل تا من نگویم نام تو

2 بر بام رو تا خلق را در تیره شب روشن شود ماهی ز طاق آسمان،ماهی ز طرف بام تو

3 یک بوسه در ده زان دهن وانگه بریز این خون من تا در دمی حاصل شود هم کام من، هم کام تو

4 مثل دهانت شکری در مصر نتوان یافتن ای مصر زیبایی نهان در زلف همچون شام تو

5 دیشب سلامی کرده‌ای، چون قدر آن نشناختم امروز خود را می‌کشم در حسرت دشنام تو

6 نشگفت از آه سرد من وز رنگ و روی زرد من ای جان غم پرورد من پروردهٔ انعام تو

7 از سیم خالی می‌کنی وز مشک خالی می‌زنی این دامها چند افگنی؟ ای اوحدی در دام تو

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر